تجویز الکترولیت ها از راه خوراکی در رفع برخی از اختلالات اسید و باز خون

انسان درمان مقبولی می باشد. شکی وجود ندارد که الکترولیت های جیره غذایی می توانند به طور معنی داری فشار CO2 و HCO3- و PH خون دام هایی مانند گوسفند، گاو، خوک و طیور را تغییر دهد. سپس این سوال پیش می آید که آیا ما می توانیم الکترولیت ها را در جیره غذایی طیور برای جبران اختلالات اسید- باز و در نتیجه بهبود بازدهی حیوانات بکار ببریم یا خیر؟

 تغییر در میزان الکترولیت های پلاسما، مانند سدیم ، پتاسیم و بیکربنات در تمام دسته های طیور در شرایط آب و هوایی گرم مشاهده می گردد. این تغییرات برای مرغان تخم گذار از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشند. زیرا این مواد مغذی در فرآیند ساخت پوسته مرغ دخالت دارند و در حقیقت تغییر الکترولیت های پلاسما احتمالاً عامل شروع نفس نفس زدن در طیور تحت تنش گرمایی می باشد. هنگامی که تعادل الکترولیتی در جهت ایجاد شرایط اسیدی در خون مرغ سوق می یابد، سبب تحریک طیور در جهت افزایش سرعت تنفس می گردد. امکان تغییر تعادل الکترولیتی طیور در جهت جلوگیری از تنش و یا مقابله، افت کیفیت پوسته تخم مرغ مورد علاقه متخصصین تغذیه می باشد. حالت نفس زدن منجر به بروز حالتی تحت عنوان آلکالوز تنفسی(پلاسمای قلیایی) می گردد که در نتیجه آن مقدار زیادی بیکربنات از طریق کلیه ( به شکل ادرار) دفع می گردد. بیکربنات قسمت عمده ای از پوسته تخم مرغ را تشکیل دهد و عمل فوق منجر به ایجاد رقابت بین کلیه و غده پوسته ساز برای بیکربنات شده که در نتیجه کیفیت پوسته تخم مرغ ممکن است تقلیل یابد.

 استفاده از مقادیر زیاد فسفر نیز اثر زیان آوری بر کیفیت پوسته تخم مرغ دارد زیرا طیور در موقع تنش گرمایی از ذخایر کلسیم موجود در استخوان مدولاری بیشتر استفاده می کند که در نتیجه میزان فسفر خون مرغ افزایش یافته و اثر نامطلوبی را بر شکل گیری پوسته تخم مرغ بر جای می گذارد. حال به تاثیر چند الکترولیت جیره غذایی بر روی تعادل اسید- باز، کیفیت پوسته تخم مرغ و بازدهی تخم گذاری می پردازیم.

 سدیم و پتاسیم و کلر

 ترکیب این سه عنصر به صورت طرحی از هموستاز اسید- باز توسط Mongin (1981) به صورت زیر است.

 دفع (کاتیون- آنیون) + H+ با منشا داخلی+ بار اضافی= جذب ( سدیم+ پتاسیم+ کلر)

 در طرح بالا میزان بار اضافی معیار سنجش ظرفیت مقاومت خون در مقابل تغییر PH می باشد. به هر حال جیره غذایی دارای سطوح کم ( سدیم+ پتاسیم+ کلر) سبب کاهش PH و HCo3- و کیفیت پوسته می گردد.

 الگوهایی نظیر الگوی (سدیم+ پتاسیم- کلر) یا الگوی Na+k /Cl که به ترتیب توسط Mongin (1981) و Hurwitz (1974) به منظور توجیه اثرات ترکیب این سه عنصر ارائه گردیده به اندازه کافی در مورد تاثیرات سدیم، پتاسیم و کلر بر روی عملکرد تخم گذاری یا شکل گیری پوسته تخم مرغ بحث نکرده اند.

 در مورد اثرات جداگانه این سه عنصر، پی بردند که وجود مقادیر زیادی کلر (13/2) در جیره مرغ موجب کاهش شدیدی در مصرف غذا شده و از این رو باعث اختلال در عملکرد تخم گذاری و کیفیت پوسته تخم مرغ گردید. هارنیش (1983) گزارش کرد سدیم زیاد (35/0 درصد) یا کلر زیاد (47/0) موجب کاهش ضخامت پوسته تخم مرغ می گردد. دریافت کلر اضافی توسط جوجه ها موجب بروز اسیدوز می شود که با افزودن مقادیر مساوی از K+ و Na+ می توان آن را متعادل نمود. پتاسیم و سدیم باید از نوعی باشند که به آسانی متابولیزه شوند. سدیم یک ماده مغذی ضروری برای طیور است، در اکثر موارد، اگر مقدار آن حدود 18/0 جیره (معادل 4/0 درصد نمک) باشد نیاز طیور بر طرف می گردد. افزایش اندکی بیش از مقدار فوق اغلب منجر به اسهال خفیف و مرطوب شدن فضولات می گردد. درحالی که اگر افزایش 100 درصد باشد قطعاً منجر به تولید فضولات مرطوب و حتی در بعضی پرندگان جوان، به ویژه بوقلمون ها، منجر به مرگ خواهد شد.

 این مقدار نمک، موجب کاهش تولید تخم و رشد نیز خواهد شد. و مقادیر بالاتر حتی در پرندگان مسن تر، ممکن است منجر به تلفات (به واسطه از دست دادن آب بدن) شود. بعضی از منابع طبیعی آب حاوی مقادیر زیادی سدیم هستند، که در این شرایط اغلب تعدیل کردن مقدار سدیم جیره ضروری است. حداقل سدیم لازم برای اینکه پوسته حداکثر کیفیت را داشته باشد 1/0 درصد است. بنابر اظهار Mongin افزایش بیش از حد پروتئین مورد نیاز سبب افزایش اسیداوریک در بدن می گردد. که برای دفع این اسید اوریک از کلیه ها مقدار بیشتری پتاسیم لازم است. دفع پتاسیم سبب اسیدوز می شود که در نتیجه آن کیفیت پوسته تخم مرغ کاهش می یابد. برای جلوگیری از این حالت لازم است مقدار پتاسیم جیره افزایش یابد. بسیاری از محققین سعی کردند که با مصرف بیکربنات سدیم در جیره مرغان تخم گذار بیکربنات خون را افزایش دهند، تا زمانی که مقدار کلر جیره بالا باشد، آنیون اصلی خون را کلر تشکیل می دهد و با این مقدار بیش از حد کلر، افزایش در مقدار بیکربنات خون جزئی خواهد بود.کاهش کلر جیره به حداقل مورد نیاز سبب افزایش بیکربنات خون طیور از طریق بازجذب آن از کلیه ها می شود، که در نتیجه کیفیت پوسته تخم مرغ افزایش می یابد. Mongin اظهار می دارد که 2/0 درصد کلر و سدیم مقدار لازم برای تخم گذاری را تامین می کند. در چنین شرایطی 1/0 درصد سولفات سدیم، مقدار سدیم بیشتری را که مورد نیاز است تامین می کند و در عین حال مقداری سولفات ایجاد می نماید که ممکن است به تامین اسیدهای آمینه گوگرد دار مورد نیاز نیز کمک نماید.

 سدیم:

 سدیم کاتیون اصلی مایع خارج سلولی است و ترکیب مهم اسکلت می باشد که در حدود 45٪ ذخیره کلسیمی بدن در مایع خارجی سلولی و 45٪ در استخوان و مابقی در داخل سلول است. حیوان برای سوخت و ساز طبیعی خود به این عنصر نیاز دارد. سدیم در تنظیم حجم مایع بدن طیور و تعادل حالت اسید باز بدن طیور مهم است. حرکت سدیم به داخل سلول ها در موقع انقباض ماهیچه ها نشان داده شده و مشخص گردیده که غده فوق کلیوی در تنظیم و نگهداری سدیم بدن طیور اهمیت دارد و کاهش میزان سدیم خون طیور هنگام نارسایی غده فوق کلیوی در تنظیم و نگهداری سدیم بدن طیور اهمیت دارد. و کاهش میزان سدیم خون طیور هنگام نارسایی غده فوق کلیوی تشخیص داده شده است. اگرچه بیشتر سدیم بدن طیور به شکل قابل تبادل وجود دارد ولی تقریباً نصف آن در استخوان با یون های سدیم در اجزاء مایع قابل تبادل نیست. سدیم غیر قابل تبادل روی سطوح کریستال های هیدروکسی آپاتیت در استخوان های طویل جذب می شود و این سدیم از نظر اسمزی فعال نیست. یون سدیم در اعمال مهمی چون تنظیم فشار اسمزی کریستالوئید ( فشاری که بر عبور آب، مواد مغذی و مواد ضایعاتی از عرض غشاها اثر می گذارد.) تعادل اسید باز، نگهداری پتانسیل غشاء، انتقال جریانات عصبی، انقباض ماهیچه و فرآیند جذب مونوساکاریدها، آمینواسیدها، پیریمیدین و نمک های صفراوی از طریق پمپ سدیم وابسته به انرژی نقش دارد. سدیم همچنین بیشتر از 90٪ بازهای موثر اسمزی مایعات خارج سلولی را تشکیل می دهد و بدین ترتیب تغییر در فشار اسمزی به مقدار زیاد بستگی به غلظت سدیم دارد. در شرایط استرس، افت سدیم ممکن است با افزایش پتاسیم جبران شود اما توانایی بدن برای جایگزینی بازها محدود می شود و افت زیاد سدیم منجر به کاهش معنی دار فشار اسمزی و بنابراین از دست دادن آب بدن طیور می گردد. که این امر تاکید بر حفظ نسبت تعادل بین غلظت سدیم و پتاسیم دارد.