سويه­هاي سريع­ا لرشد امروزي جوجه مرغ های گوشتي جهت دستيابي به پتانسيل ژنتيکي خود

براي رشد سريع، نيازمند جيره­ هاي متراکمي به لحاظ مواد مغذي هستند و در اين بين، يکي از مهمترين اجزاء جيره، انرژي مي­ باشد. براي بالانس جيره ­ها و تأمين نيازمندي­هاي انرژي، استفاده از چربي­ ها و روغن ­ها در جيره­ هاي غذايي طيور الزامي بوده، و در اين ارتباط مکمل­هاي چربي مي­توانند به جيره طيور اضافه شوند.

به طور کلي، چربي­ها و اسيدهاي چرب موجود در ساختمان خوراک طیور، داراي نقش­ هاي فيزيولوژيکي عمده اي مي­ باشند: اين مولکول­ ها بلوک ساختماني لازم براي تشکيل فسفوليپيدها و گليکوليپيدها را فراهم آورده که اين مولکول­هاي آمفي پاتيک از اجزاء مهم غشاهاي بيولوژيکي هستند. همچنين مشتقات اسيدهاي چرب (نظير هورمون­ها)، به عنوان تنظيم کنندگان پيامبران داخل سلولي مطرح مي ­باشند و در نهايت، اسيدهاي چرب نقش مهمي در بحث انرژي زايي دارند. گزارشات نشان داده است که جوجه­ هاي تغذيه شده با روغن آفتابگردان و روغن کانولا بازده خوراک بهتري را نسبت به طیور تغذيه شده با پيه داشتند. در جوجه مرغ هایی که با روغن آفتابگردان يا روغن کانولا تغذيه شده بودند، نسبت به جوجه مرغ هایی که با پيه يا روغن زيتون، تغذيه شدند، چربي محوطه بطني و مقدار کلسترول عضله ران به طور معني داري کمتر بود. همچنين مشاهده شد که اسيدهاي چرب اشباع در چربي محوطه شکمي طیور اخير بالاتر است. کريش گسنر و همکارانش گزارش نمودند که در عضله ران جوجه ­هاي تغذيه شده با روغن آفتابگردان و روغن کانولا، نسبت به جوجه­ هاي تغذيه شده با پيه و يا روغن زيتون، محتواي چربي بالاتر و ميزان پروتئين کمتري وجود داشته است. ويل و استوگارسيا (1996) در تحقيقات خود نشان دادند که اسيدهاي چرب روغن آفتابگردان، رسوب کمتري در چربي محوطه بطني جوجه­ هاي گوشتي نسبت به روغن پيه در سطوح مختلف چربي داشتند . آزمايشات نشان مي ­دهند که تغذيه با يک رژيم غذايي حاوي سطح بالاي چربي و در نتيجه انرژي بالا، باعث افزايش فعاليت آنزيم آسپارتات آمينوترانسفراز در مقايسه با يک رژيم غذايي کم انرژي شد. در مقابل، رژيم غذايي با انرژي و چربي کم، باعث فعاليت کمتر آنزيم ليپوپروتئين ليپاز و رسوب چربي کمتر در مقايسه با رژيم­ هاي غذايي پر انرژي گرديد. همچنين گزارشات حاکي از آن است که برخي از اسيدهاي چرب موجود در منابع چربي جيره، تأثيرات شگرفي از لحاظ پاسخ­ هاي ايمني به همراه دارند. به عنوان مثال، شواهد تحقيقاتي نشان دادند که تغذيه با سطوح بالاي اسيد لينولنيک، اسيد ايکوزاپنتانوئيک  (EPA) و اسيد دوکوزاهگزانويک  (DHA) باعث تحريک تکثير لنفوسيت­ ها در طحال، تيموس و گره ­هاي لنفاوي می شود. تکثير لنفوسيت­ ها در تيموس جوجه مرغ های تغذيه شده با روغن حيواني، روغن کانولا و روغن ماهي نسبت به روغن آفتابگردان بيشتر بود. همچنين روغن کانولا باعث افزايش درصد سلول­ هاي لنفوسيت سايتوتاکسيک (CD8+) در طحال پرندگان گرديد. در همين راستا، مشاهده شده است که رژيم غذايي داراي روغن کانولا باعث افزايش تيتر آنتي بادي و در نتيجه افزايش تعداد لنفوسيت­ هاي مولد IgM در طحال شد، اما روغن ماهي، غلظت سرمي IgG را افزايش داد. کمبود اسيدهاي چرب w-6 باعث اختلال در پاسخ ­هاي ايمني طیور مي ­شود و در مقابل، توليد بيش از حد پروستاگلاندين E2 و يا سطوح بالاي اسيدهاي چرب w-6  نيز پاسخ­هاي سيستم ايمني بدن را سرکوب مي­ کند. در يک مطالعه مشاهده شد که روغن ماهي باعث کاهش غلظت اسيد آراشيدونيک و پروستاگلاندين­ هايE2  و افزايش غلظت IL-1 و سنتز TNF در پاسخ به تحريک ناشي از ليپو پلي ساکاريدهاي باکتريايي گرديد. روغن ماهي که حاوي سطوح بالاي اسيدهاي EPA و DHA مي­باشد، مانع از توليد پروستاگلاندين ­ها گرديد. مطالعات نشان داد که پروستاگلاندين­ ها مانع از تکثير لنفوسيت­ها و توليد سايتوکاين (IL-1) و اينترلوکين2 (Th1) شده و اثر تحريکي غيرمستقيمي بر توليد سايتوکاين­ ها (IL-4، IL-5، و IL-10) دارند. براي هضم و جذب موثر چربي­ ها از دستگاه گوارش، نياز به ترشح صفرا و تشکيل ميسل­ هاي صفراوي مي ­باشد. يکي از مواد مغذي که در سنتز و ترشح نمک ­هاي صفراوي تأثير دارد، اسيد آمينه سيستئين مي­ باشد که تا حد زيادي از متيونين در بدن طیور سنتز مي ­شود. بنابراين به نظر مي ­رسد که سطح متيونين جيره، بر قابليت هضم چربي­ها تأثير گذاشته و در مقابل، نوع منبع چربي جيره و الگوي اسيدهاي چرب آن نيز بر احتياجات متيونين موثر باشد. متيونين اولين اسيد آمينه محدود کننده براي طيور بوده و مي­ تواند عملکرد رشد و کيفيت لاشه مرغ را بهبود بخشد. کمبود متيونين باعث افت ميزان اضافه وزن، کاهش مصرف غذا و بهره ­وري از مواد غذايي مي ­شود. به علاوه، اين اسيد آمينه فراهم کننده گروه متيل مورد نياز براي واکنش­هاي مختلف متابوليکي نظير سنتز کارنيتين، کراتين و کولين است.. گزارشات نشان مي­ دهند که متيونين در پاسخ­ هاي ايمني بدن نقش دارد. ميزان گاما گلوبولين­ها در پروتئين خون در پاسخ به تغييرات متيونين جيره تغيير کرده و در نتيجه، پاسخ­ هاي سيستم دفاعي بدن مي­ تواند توسط متيونين بهبود يابد. در يک آزمايش، کمبود متيونين باعث تحريک مرگ سلولي لنفوسيت­ ها و افزايش ميتوکندري لنفوسيت­ هاي تيموس گرديد . محدوديت اسيدهاي آمينه گوگرددار با تخليه شديد لنفوسيت­ ها در بافت ­هاي روده و لايه لامينا پروپريا همراه است. متيونين از طريق دو مسير ترانس سولفوراسيون و ترانس متيلاسيون، به هموسيستئين تبديل شده که ممکن است اثرات آتروژن (از جمله پراکسيداسيون ليپيدها) را اعمال نمايد. بنابراين، متيونين بيش از حد در رژيم غذايي نيز ممکن است باعث توسعه آترواسکلروز گردد. همچنين ضعف پا در جوجه در هنگام تغذيه بيش از حد متيونين مشاهده شده است. سطوح بهينه متيونين مي­ تواند بدن را در برابر انواع مختلف آسيب­ هاي کبدي از جمله کبد چرب محافظت کند. به علاوه، متيونين مي­ تواند با تشديد متابوليسم چربي­ ها و تحريک کاتابوليسم اکسيداتيو اسيدهاي چرب از طريق نقش در سنتز کارنيتين، باعث کاهش ميزان چربي لاشه گردد.

ضرورت انجام و جنبه جديد بودن طرح:

 از آنجا که متيونين به عنوان اولين اسيد آمينه محدود کننده، نقش مهمي در متابوليسم و رشد جوجه ­هاي گوشتي برعهده دارد. اين نقش به هنگام استفاده از چربي­ ها در جيره (افزايش تراکم انرژي جيره)، بيش از پيش اهميت مي­ يابد و از طرفي منابع مختلف چربي با دارا بودن الگوهاي مختلف اسيدهاي چرب، تشکيل ميسل­ هاي صفراوي را به درجات مختلفي تشديد مي­ کنند، لذا به نظر مي ­رسد که بين سطح متيونين جيره و نوع منبع چربي، اثرات متقابل چشمگيري وجود داشته باشد.